عنوان نداره
خيلي وقت بود ننوشته بودم.چون هم وقتش رو نداشتم و هم دل و دماغش رو.بعضي از وب لاگ ها رو كه مي خونم واقعا برام جالبه.يعضي ها واقعا قشنگ مي نويسن.حرف خاصي نمي زنن اما چون حرفاشون از دلشون بر اومده قشنگ هم بر دل ميشينه.خب من همچين قلمي ندارم.
رابطه ي ميان آدما واقعا جالبه.گاهي براي ايجاد ارتباط مجبور به انجام كار هاي خاصي ميشي.براي هر عملت كلي فكر مي كني و... اما گاهي هم ميبيني خيلي هم پوچ از آب در مياد.يعني عده اي به راحتي يك نوع رابطه رو به يك عمل پوچ تبديل مي كنن كه انگار فقط براي نوعي همزيستي به درد مي خوره.
داستان هاي عشقي زيادي شنيدم.هم داستان هم واقعيت(همينجا به عشقم اعلام كنم دارم اين مطلب رو مي نويسم هيچ منظوري ندارم و به رابطه ي خودمون بر نمي گرده نشين و هي فكر كن!)
عشق يه صبوري خاصي مي خواد.كار هر كسي نيست.چشمت رو روي خيلي چيزا بايد ببندي و خيلي چيزا رو بايد با گذشت رد كني تا بتوني عالي ادامه بدي.هيچ وقت هم فقط از دريچه ي ديد خودت در مورد دنيا قضاوت نكن.تو هر چي كه مي بيني جلوته و تا حدودي بغل.خيلي دور رو نمي توني ببيني و حتي پشت سرت رو.از كجا مي دوني اونجا چه خبره؟
عزيزاني كه با هم دعوا مي كنيد و حس مي كنيد عشقتون به پايان رسيده.آيا تا به حال در اوج ناراحتي و دلخوري از همسرتون ياد چشم هاي قشنگش و لبخند هاي زيباش در اوج دوران عشقتون افتادين؟وقتي داري طلاق مي گيري به ياد داري روز اول سر چي مي خواستي با همين شخصي كه جلوت هست ازدواج كني؟اگر در دوران جواني داري طلاق مي گيري احتمال بسيار زيادي يك تصميم از روي شهوت داري مي گيري.روژ لب يا دور كمرش يا حتي لبخندش يا سخاوتش توي مهمون كردنت توي بليت سينما يا روي پاش خودش بودن.حتما داره خودش كار مي كنه و خوش مشربه و حقوق بگيرم هست.مي دوني كي رو مي گم؟اوني كه جديدا عاشقش شدي!
راحت بگم طرف اگر بهترين زن روي كره ي زمين هم باشه بازم خوشبخت نميشي.